آیه 97 سوره یوسف

از دانشنامه‌ی اسلامی

قَالُوا يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ

[12–97] (مشاهده آیه در سوره)


<<96 آیه 97 سوره یوسف 98>>
سوره :سوره یوسف (12)
جزء :13
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

در آن حال برادران یوسف عرضه داشتند: ای پدر بر تقصیراتمان از خدا آمرزش طلب که ما خطای بزرگ مرتکب شده‌ایم.

گفتند: ای پدر! آمرزش گناهانمان را بخواه، بی تردید ما خطاکار بوده ایم.

گفتند: «اى پدر، براى گناهان ما آمرزش خواه كه ما خطاكار بوديم.»

گفتند: اى پدر براى گناهان ما آمرزش بخواه كه ما خطاكار بوده‌ايم.

گفتند: «پدر! از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه، که ما خطاکار بودیم!»

ترجمه های انگلیسی(English translations)

They said, ‘Father! Plead [with Allah] for forgiveness of our sins! We have indeed been erring.’

They said: O our father! ask forgiveness of our faults for us, surely we were sinners.

They said: O our father! Ask forgiveness of our sins for us, for lo! we were sinful.

They said: "O our father! ask for us forgiveness for our sins, for we were truly at fault."

معانی کلمات آیه

«إِسْتَغْفِرْ»: طلب آمرزش کن.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


قالُوا يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا كُنَّا خاطِئِينَ «97»

(فرزندان) گفتند: اى پدر! براى گناهانمان (از خداوند) طلبِ آمرزش كن كه براستى ما خطاكار بوديم.

قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ «98»

(يعقوب) گفت: بزودى از پروردگارم براى شما طلب آمرزش مى‌كنم، براستى كه او، خود آمرزنده وبسيار مهربان است.

نکته ها

فرزندان يعقوب موحّد بودند وبه مقام والاى پدرشان آگاه بودند؛ «يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا» آنچه در آيات قبل به عنوان «ضلال» به پدر نسبت داده‌اند، مراد گمراهى در عقيده نيست، بلكه گمراهى در تشخيص و علاقمندى او به يوسف بود.

براى ظالم سه روز است: روز قدرت، روز مهلت و روز ندامت.

براى مظلوم نيز سه روز است: روز حسرت كه مورد ظلم قرار گرفته، روز حيرت كه در فكر چاره‌انديشى است و روز نصرت در اين دنيا يا جهان آخرت.

كسانى‌كه در اثر اشتباه به پدر گفتند: «إِنَّ أَبانا لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ» بعد از توجّه به اشتباه مى‌گويند: «إِنَّا كُنَّا خاطِئِينَ»

در تفسير مجمع‌البيان و اطيب‌البيان آمده است كه حضرت يعقوب در انتظار شب جمعه يا سحر بود تا براى فرزندانش دعا كند.

پیام ها

1- ظلم، مايه‌ى ذلّت است. روزى كه برادران، يوسف را به چاه انداختند، روز خنده آنان و ذلّت يوسف بود و امروز به عكس شد.

2- براى آمرزش گناهان، توسّل به اولياى خداوند جايز است. «يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا»

جلد 4 - صفحه 285

3- دعاى پدر تأثير ويژه‌اى دارد. «يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا»*

4- براى توبه هيچگاه دير نيست. «اسْتَغْفِرْ لَنا»*

5- اعتراف به گناه و خطا زمينه آمرزش است. «إِنَّا كُنَّا خاطِئِينَ»*

6- براى دعا، ساعات خاصّى اولويّت دارد. «قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ»

7- دعاى پدر در حقّ فرزندان، اثر خاصّى دارد. «سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ»

8- پدر نبايد كينه‌توز باشد ولغزش فرزندان را در دل نگهدارد. «أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ»

9- به هنگام اقرار خلافكار، او را ملامت نكنيد. هنگامى كه گفتند: «إِنَّا كُنَّا خاطِئِينَ» ما خطاكار بوديم. پدر گفت: «سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ»

10- گناهكار را به مغفرت الهى اميدوار كنيم. «قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي»*

11- در استجابت دعا و توسّل به اولياى الهى صبور باشيم. «سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ»*

12- حضرت يعقوب از حقّ خويش گذشت و براى حقّ الهى وعده دعا به فرزندان داد. «أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي»*

13- لطف خداوند، شامل بزرگ‌ترين گناه و گناهكاران نيز مى‌شود. «هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» با اينكه دو نفر از پيامبران الهى مورد آزار و اذيّت چندين ساله قرار گرفته‌اند، باز اميد بخشايش از او مى‌رود.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



قالُوا يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا كُنَّا خاطِئِينَ (97)

فرزندان چون خود را مقصر ديدند، در مقام عذرخواهى برآمده:

قالُوا يا أَبانَا: گفتند با حالت تضرع و زارى اى پدر ما. اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا: طلب آمرزش كن از درگاه الهى گناه ما را. إِنَّا كُنَّا خاطِئِينَ‌:

بدرستى كه باشيم ما خطاكنندگان در آنچه بجا آورديم.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لَمَّا فَصَلَتِ الْعِيرُ قالَ أَبُوهُمْ إِنِّي لَأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ لَوْ لا أَنْ تُفَنِّدُونِ (94) قالُوا تَاللَّهِ إِنَّكَ لَفِي ضَلالِكَ الْقَدِيمِ (95) فَلَمَّا أَنْ جاءَ الْبَشِيرُ أَلْقاهُ عَلى‌ وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِيراً قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ (96) قالُوا يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا كُنَّا خاطِئِينَ (97) قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (98)

ترجمه‌

- و چون بيرون شد قافله گفت پدرشان همانا من هر آينه مى‌يابم بوى يوسف را اگر نخوانيد كم خردم‌

گفتند بخدا همانا تو هر آينه باشى در اشتباهت از پيش‌

پس چون آمد مژده دهنده انداخت آنرا بر رويش پس گشت بينا گفت آيا نگفتم بشما كه من ميدانم از خدا آنچه را نميدانيد

گفتند اى پدر ما آمرزش خواه براى ما گناهان ما را همانا ما بوديم خطا كاران‌

گفت زود باشد كه آمرزش خواهم براى شما از پروردگارم همانا او است آمرزنده مهربان.

تفسير

- چون برادران از مصر حركت كردند و از آبادى خارج شدند حضرت يعقوب بكسانيكه در محضرش بودند فرمود من بوى يوسف را ميشنوم و شما تصديق خواهيد نمود مرا اگر نسبت ندهيد مرا بخرفتى و كم عقلى ناشى از پيرى آنها جواب دادند و سوگند ياد نمودند كه همان خطا و اشتباه سابق كه زياد ياد يوسف مينمودى و انتظار وصل او را داشتى در وجود تو باقى است و چون بشير كه در اكمال از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه يهودا بود آمد انداخت پيراهن يوسف عليه السّلام را بروى پدر خود و بينا شد چون قوّت گرفت اعصابش و فرمود نگفتم بشما من ميدانم از كرم و لطف خداوند يا الهام او آنچه را نميدانيد شما از امكان فرج و حيات يوسف عليه السّلام و در اين حال بر حسب نقل قمى و عياشى از امام صادق عليه السّلام حضرت يعقوب عليه السّلام در فلسطين بود و چون برادران همگى خدمت پدر رسيدند استدعا كردند

جلد 3 صفحه 176

كه از خداوند براى آنها طلب مغفرت كند و اقرار بگناه و خطاء سابق خود نمودند و آنحضرت بآنها وعده فرمود كه در مظنّه اجابت دعا براى آنها استغفار فرمايد در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود بهترين اوقات از براى دعا سحرها است و اين آيه را تلاوت فرمود و فرمود دعاى آنها را تأخير انداخت تا سحر و در فقيه و مجمع و عياشى ره از آنحضرت نقل نموده كه تأخير انداخت دعا را تا سحر شب جمعه و عياشى از آنحضرت نقل نموده كه در سحر عرض كرد خدايا گناه آنها بين من و خودشان بوده پس وحى شد كه آمرزيدم ايشانرا و در علل از آنحضرت نقل شده كه معلل فرمود تأخير حضرت يعقوب را در دعا و طلب مغفرت براى فرزندان و مبادرت حضرت يوسف را در عفو از آنها و طلب مغفرت بعد از اقرارشان بفضيلت او و گناه خودشان بآنكه قلب جوان رقيق‌تر از قلب پير است و جنايت آنها مستقلا وارد بر يوسف بود و بر يعقوب به تبع وارد شد لذا يوسف مبادرت نمود بگذشت از حق خود و يعقوب تأخير انداخت براى مراعات حق غير تا سحر شب جمعه و در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه اولاد يعقوب انبيا نبودند ولى اسباط و پيغمبر زاده بودند و توبه كردند و سعيد از دنيا رفتند و متذكر كار بدشان شدند اما آن دو شيخ توبه نكردند و متذكر ظلمشان بامير المؤمنين نشدند پس بر آندو باد لعنت خدا و ملائكه و مردم تمامى ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


قالُوا يا أَبانَا استَغفِر لَنا ذُنُوبَنا إِنّا كُنّا خاطِئِين‌َ (97)

گفتند پسران‌ يعقوب‌ اي‌ پدر بزرگوار ‌ما طلب‌ مغفرت‌ كن‌ ‌بر‌ ‌ما گناهان‌ ‌ما ‌را‌ محققا ‌ما بوديم‌ خطاكاران‌.

قالُوا يا أَبانَا استَغفِر لَنا ذُنُوبَنا مسئله‌ استغفار ‌با‌ توبه‌ ‌از‌ گناه‌ فرق‌ دارد توبه‌ مختص‌ بفاعل‌ ذنب‌ ‌است‌ ‌که‌ حقيقة ‌بين‌ ‌خود‌ و خداوند پشيمان‌ شود ‌که‌ فرمود

التائب‌ ‌من‌ الذنب‌ كمن‌ ‌لا‌ ذنب‌ ‌له‌

و فرمود

كفي‌ ‌في‌ التوبة الندم‌.

و لكن‌ استغفار دعاء ‌است‌ بمعني‌ طلب‌ مغفرت‌ و مغفرت‌ پرده‌ پوشي‌ ‌است‌ و غفران‌ الهي‌ آنست‌ ‌که‌ ‌از‌ نامه‌ عمل‌ محو ميفرمايد و تبديل‌ ميكند بحسنات‌ و ‌از‌ نظر ملائكه‌ حفظه‌ و كتبه‌ محو ميكند و ‌در‌ قيامت‌ ‌هم‌ اظهار نميكند و البته‌ دعاء ديگران‌ سريع‌ الاجابه‌ ‌در‌ حق‌ مذنب‌ ‌است‌ بخصوص‌ ‌اگر‌ داعي‌ مقرب‌ درگاه‌ الهي‌ ‌باشد‌ و اقرب‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ درگاه‌ انبياء ‌ثم‌ الاولياء ‌ثم‌ الامثل‌ فالامثل‌ هستند ‌ثم‌ الملائكة المقربين‌ بالاخص‌ ‌اگر‌ مراعات‌ شرائط دعاء بشود ‌از‌ حيث‌ مكان‌ و زمان‌ و ساعات‌ استجابت‌ دعاء و بهترين‌ ساعات‌ وقت‌ سحر ‌است‌ بالاخص‌ ‌در‌ قنوت‌ وتر ‌که‌ گفتند چهل‌ مؤمن‌ ‌را‌ طلب‌ مغفرت‌ كنيد و بهترين‌ ايام‌ و ليالي‌ شب‌ و روز جمعه‌ ‌است‌ و بهترين‌ شهور شهر رمضان‌ و بهترين‌ اماكن‌ مساجد و مشاهد مشرفه‌ و بهترين‌ حالات‌ حال‌ تضرع‌ و بكاء و ‌با‌ طهارت‌ و تعقيب‌ فرائض‌ و ‌غير‌ ‌ذلک‌ ‌من‌ الشرائط.

و تعبير بذنوبنا بنحو جمع‌ دلالت‌ دارد ‌بر‌ جميع‌ گناهان‌ زيرا جمع‌ مضاف‌ دلالت‌ ‌بر‌ عموم‌ دارد و گناهان‌ ‌آنها‌ ‌در‌ حق‌ يوسف‌ و يعقوب‌ بسيار ‌بود‌ و مخصوصا

جلد 11 - صفحه 276

ظلم‌ بدو پيغمبر ‌خدا‌ بعلاوه‌ قطع‌ رحم‌ و ظلم‌ بپدر و برادر لذا گفتند إِنّا كُنّا خاطِئِين‌َ خطاء ‌در‌ اينجا مقابل‌ عمد نيست‌ ‌که‌ اشتباه‌ ‌باشد‌ چنانچه‌ ‌در‌ باب‌ قتل‌ عنوان‌ دارند قتل‌ عمد و قتل‌ خطاء و شبه‌ عمد و شبه‌ خطاء بلكه‌ مراد تجاوز ‌از‌ حدّ ‌خود‌ و متابعت‌ هواي‌ نفس‌ و مخالفت‌ اوامر الهي‌ و ارتكاب‌ معاصي‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ روي‌ جهالت‌ و حماقت‌ مرتكب‌ شوند و مستحق‌ عقوبت‌ و عذاب‌ شوند. و بعبارت‌ ديگر خطاء مقابل‌ ‌با‌ صواب‌ ‌است‌ فلاني‌ مصيب‌ و فلاني‌ مخطئ‌ ‌است‌ و لذا مذهب‌ شيعه‌ ‌را‌ مخطئه‌ گويند ‌که‌ ممكن‌ ‌است‌ ادله‌ اجتهاديه‌ ‌بر‌ خلاف‌ واقع‌ ‌باشد‌ لذا گفتند للمصيب‌ اجران‌ و للمخطئ‌ اجر واحد بخلاف‌ عامه‌ ‌که‌ منكر احكام‌ واقعيه‌ هستند و حكم‌ ‌را‌ تابع‌ رأي‌ مجتهد و حاكم‌ ميدانند و ‌آنها‌ ‌را‌ مصوبه‌ گفتند ‌حتي‌ نقل‌ كردند ‌که‌ شخصي‌ ‌را‌ ‌در‌ همدان‌ بيّنه‌ اقامه‌ شد ‌بر‌ موت‌ ‌او‌ و حاكم‌ حكم‌ كرد ‌او‌ ‌را‌ گرفتند غسل‌ و كفن‌ و نماز گذاردند ‌هر‌ چه‌ صدا ميزد ‌من‌ زنده‌ام‌ ميگفتند حاكم‌ حكم‌ بموت‌ تو كرده‌ بايد تو ‌را‌ دفن‌ كنيم‌ و اموالت‌ ‌را‌ ‌بين‌ ورثه‌ تقسيم‌ كنيم‌ و تو ‌را‌ مرده‌ پنداريم‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 97)- این معجزه شگفت انگیز برادران را سخت در فکر فرو برد، لحظه‌ای به گذشته تاریک خود اندیشیدند، و چه خوب است که انسان هنگامی که به اشتباه خود پی برد فورا به فکر اصلاح و جبران بیفتد، همان گونه که فرزندان یعقوب دست به دامن پدر زدند و «گفتند پدر جان از خدا بخواه که گناهان و خطاهای ما را ببخشد» (قالُوا یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا).

«چرا که ما گناهکار و خطاکار بودیم» (إِنَّا کُنَّا خاطِئِینَ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع

آرشیو عکس و تصویر